سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/5/31 | 7:9 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

قرآن (نام پارسی قدیمی: نُبی[1]) کتاب آسمانی دین اسلام است. به باور مسلمانان قرآن به صورت وحی از سوی خداوند نازل گردیده و «معجزه محمد» و یکی از موارد اشاره شده در حدیث ثقلین است. «قرآن» که از ریشه? «قرء» گرفته شده‌است، در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره می‌شود. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دوره? 23 ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر می‌خوانند، فروفرستاده شده‌است. مجموع این فروفرستاده‌ها (وحی) به شکل کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای 30 جزء، 114 سوره و 6236(عدد کوفی)=6226(عدد شامی)=6214(عدد مدنی)=6204(عدد بصری) آیه است.

تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (1934)

به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‏‌های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‏ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»[2]

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به نام‌های «لوح حفاظت‌شده» («اللَوح المحفوظ»[3])، ذکر و فرقان می‌خواند..

نام‌های قرآن

اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسم‌های خود قرآن و چه اسم‌هایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کرده‌است، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش می‌باشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و [4]




تاریخ : سه شنبه 91/5/31 | 6:56 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

فرق قرائت، تلاوت و ترتیل

قرآن

برای انس با قرآن، پنج عنوان «قرائت»، «تلاوت»، «ترتیل»، «استماع و انصات» و «تدبر» در قرآن آمده است:[1]

«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».[2]

«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ».[3]

«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً».[4]

«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».[5]

«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا...».[6]

 

1. قرائت:

از ریشه «قَرَءَ» به معنی «جمع کردن و به هم پیوستن» می‎باشد و مقصود از آن در سخن، «جمع و پیوستنِ حروف و کلمات» می‎باشد که با به هم پیوستنِ حروف، کلماتِ با معنی و با پیوستنِ کلمات و حروف با هم، جملاتِ مفید ساخته می‎شود.

به همین جهت، «هر جمع و پیوندی»، «قرائت» نمی‎باشد و هم چنین تلفظِ حرفی واحد را قرائت نمی‎گویند.

«مفردات» در معنی «قرائت» می‎گوید: «ضَمُّ الْحُرُوفِ و الْکَلِماتِ بَعْضَها إِلی بَعْضٍ فی التَّرتیلِ».

از این معنی دقیق بر می‎آید که «قرائت» در جریان ترتیل مطرح است و جزئی از آن به حساب می‎آید که عمدتاً به بخشی از «ترتیل در لفظ» نظر دارد و لزوماً «ترتیل در معنی» را مطرح نمی‎کند و از این جهت ساکت است.

تعبیر «قرآن» در اصل، وزن مصدری «قَرَءَ» می‎باشد که اسم علم برای کتاب خدا گشته است؛ گویا که این کتاب آسمانی، جامع و چکیده کتب آسمانی گذشته[7] و جامع و چکیده همه علومِ الهی در امر ارشاد و هدایت بشر می‎باشد و یا اینکه قرائت کننده و توضیح دهنده «کتاب تکوین، آفاق و انفس»، می‎باشد، از این رو، خود به «کتاب تشریع» موسوم گشته است.

«هر تلاوتی»، «قرائت» می‎باشد امّا «هر قرائتی» لزوماً «تلاوت» ‌محسوب نمی‎شود؛ و اساساً «تلاوت» در مواردی بکار می‎رود که مطالب قرائت شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد،

2. «تلاوت»:

از ریشه «تَلی یَتْلُو» به معنی «در پی آمدن، دنبال کردن» است به نحوی که مابینِ تابع و متبوع، چیزی جز تبعیت نباشد، حال اگر «متابعت»، «امری مادی و یا پیروی در حکم» باشد، مصدرش، «تُلُوّ وِ تِلْو» خواهد بود و اگر «متابعت» به واسطه «قرائت یا تدبر در معنی» باشد مصدرش «تِلاوَهْ» می‎باشد.

مثالِ پیرویِ مادی و پیروی در حکم:

«وَ الْقَمَرِ إذا تَلیها».[8]

(قسم به ماه آنگاه که در پی خورشید رود و در حکمِ نورانیت، از آن تبعیت نماید).

مثالِ پیروی در حکم فقط:

«وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ...».[9]

(وشاهدی از خاندان پیامبر او را الگو می‎گیرد و از او متابعت می‎نماید).

مثالِ پیروی در قرائت و تدبرِ معنی:

«...مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ».[10]

(بعضی از اهلِ‌کتاب، امتی بپا خاسته‎اند که آیاتِ خدا را در اوقات شب در حالی که به سجده رفته‎اند با قرائت و تدبر در معنی، ‌دنبال می‎کنند).

مثالِ پیروی در قرائت و تدبر و عمل:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ...».[11]

(کسانی که به آنان کتاب دادیم آن را به حق تلاوت می‎نمایند، چرا که آنان به آن ایمان دارند).

در این مورد، حدیث دیگری از پیامبر «حق تلاوت»[12] را «پیرویِ راستین در عمل» معرفی می‎نماید:

«فی قَوْلِهِ تَعالی: «... یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ...»: یَتَّبِعُونَهُ حَقَّ اتّباعِهِ».[13]

می‎بینیم این آیه شریفه، نظر به تلاوتِ جامع در پیرویِ لفظی، معنوی و عملی دارد.

پس «تلاوت قرآن»، «متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل» می‎باشد؛ بنابراین، «هر تلاوتی»، «قرائت» می‎باشد امّا «هر قرائتی» لزوماً «تلاوت» ‌محسوب نمی‎شود؛ و اساساً «تلاوت» در مواردی بکار می‎رود که مطالب قرائت شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد، از این رو گفته نمی‎شود: «تَلَوْتُ رِقْعَتَکَ»: «نامه‎ات را تلاوت کردم»، بلکه صحیح آن، «قَرَأْتُ رِقْعَتَکَ» می‎باشد؛ این معنی را بوضوح در آیات می‎بینیم:

«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».[14]

(آیا مردم را به نیکی فرمان می‎دهید و خود را فراموش می‎کنید حال آنکه شما کتاب را تلاوت می‎کنید! پس چرا تعقل نمی‎کنید ـ و هوای نفستان را مهار نمی‎زنیدـ).

در آیه شریفه با توبیخ، ‌سؤال می‎کند، که: «تلاوتِ کتاب»، چرا «موجبِ عمل» نگشته است و چرا هوایِ نفس را مهار ننموده است؟

در قرآنِ کریم، آنجا که از «قرائت»، «تأنی و دقت» نیز مقصود باشد فعلِ قرائت با قید اضافی آورده می‎شود:

«وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً».[15]

(و قرآنی عظیم را ـ نازل کردیم ـ که جدا جدایش نمودیم ـ قطعه قطعه نازل کردیم ـ به این مقصود که آن را برمردم با تأنی و درنگ بخوانی و به این دلیل که به نحو خاصی آن را نازل کردیم).

3. «ترتیل»: از ریشه «رَتَل» به معنی «جمع شدن و هماهنگی و نظام یافتن چیزی بر طریقی مستقیم» می‎باشد؛ از این رو به شخصی که دندانهایش از هماهنگی و ترکیب و نظام سالمی برخوردار باشد می‎گویند: «رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».

این معنیِ باب مجرد را اگر به باب تفعیل بریم معنی «ترتیل» بدست خواهد آمد:[16]

«جمع کردن و هماهنگی و نظام بخشیِ چیزی بر طریق مستقیم»،‌ «طریقِ مستقیم» نسبت به هر چیزی، معنایی متناسب با آن را خواهد داشت.

همان گونه که دندانها با نظمی خاص و براساسِ بنیادی محکم و صحیح، به منظورِ خرد کردن و هضم مناسبِ غذا چیده شده است و ترتیبِ دندانها با توجه به این هدفِ خاص، شکل گرفته است، آیاتِ‌قرآن نیز از نظم و چینش خاصی برخوردار می‎باشد که با هدفِ درمانِ فکر و روح بشر و هدایت و ارشاد آنها به قله‎های کمال انسانیت، هماهنگ گردیده است، از این رو، «ترتیل قرآن»:

«نظم وچینشِ خاص آیات، هماهنگ با تأمین نیازهای فکری ـ روحی بشر، با اهداف درمان فکر و روح و ثبات بخشی به قلب مؤمنین و هدایت و ارشاد آنها به قله‎های کمالِ بشری»، خواهد بود.

این معنی از «ترتیل» به خداوند منسوب می‎باشد:

«کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً».[17]

(بدین سان قرآن را یکباره فرو نفرستادیم به این دلیل که از این راه، دلِ پرالتهابِ تو را ثبات بخشیم و ـ دلیل دیگر اینکه ـ آن را ما به نحوِ خاصی، چیده و نظام بخشیده‎ایم).

این غفلتِ شگفت آور در اکثر تفاسیر و کتب لغت به چشم می‎خورد[19] با وجود اینکه آیات و احادیثِ در مورد «ترتیل» به وضوح، این گونه تلقی از «ترتیل» را مردود می‎شمارد.

از آنجا که قرآن با روحِ بشر، سروکار دارد، این «چینش و انتظام» هم در بخش «الفاظ قرآن» و هم در حوزه «محتوا و معانی آیات» مطرح است که هم زیبایی ظاهر و هم عمق باطن را گویاست.[18]

و در واقع، بخش الفاظ، انتظامش، مقدمه‎ای است برای ورود به حوزه معانیِ قرآن تا که با توجه به چینش و نظامِ خاصِ معانیِ آیات، به ژرف اندیشی و بررسی نتایج و آثارِ پیامِ قرآن بپردازیم.

با این توضیحات، معنایی که «راغب» در «مفرداتِ خویش» برای ترتیل آورده است نه با معنیِ بابِ مجردِ آن هماهنگ است و نه با کاربردِ واژه در قرآن، سازگاری دارد:

«الرَّتَلُ: إتِّساقُ الشَیْءِ وَ انتِظامُهُ عَلَی استِقامَهٍ، یُقالُ رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».

«التَّرْتیلُ: إرْسالَ الکَلِمَهِ مِنَ الْفَمِ بِسُهُولَهٍ وَ اسْتِقامَهٍ، قالَ تَعالی «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً، وَ رَتَّلناهُ تَرتیلاً».

(ترتیل: فرستادن و خارج نمودن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه صحیح می‎باشد. چرا که خدای تعالی می‎فرماید: وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ...».

معنیِ «مفردات» به بخشی از معنی ترتیل آن هم جزء مقدمی آن نظر دارد، حال آنکه عمده، بخشِ معنیِ قرآن می‎باشد که به غفلت سپرده شده است.

این غفلتِ شگفت آور در اکثر تفاسیر و کتب لغت به چشم می‎خورد[19] با وجود اینکه آیات و احادیثِ در مورد «ترتیل» به وضوح، این گونه تلقی از «ترتیل» را مردود می‎شمارد.

________________________________________

[1] . بحث‎های لغوی این قسمت همه از کتاب گرانقدر «مفردات راغب استفاده شده است چرا که «مفردات» در دقتِ معنی و جامعیتِ بررسیِ کاربردِ واژه در قرآن، کم نظیر بلکه بی‎نظیر می‎باشد.

[2] . مزمل/ 20.

[3] . عنکبوت/ 45.

[4] . مزمل/ 4.

[5] محمد/ 24 و نساء/ 82.

[6] . اعراف/ 204.

[7] . در مورد تورات می‎فرماید: «...مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْعِظَهً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ». (اعراف/ 145): (از هر چیز یک موعظه و شرحی بر هر چیز برای موسی در الواح نوشتیم) که «مِنْ کُلِّ شَیْ» بجای «کُلَّ شَیءٍ» بعضی از حقایق را می‎رساند.

و در مورد انجیل و عیسی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «... وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ» (آل عمران/ 50): انجیل مصدقِ تورات و بیانگرِ حلیتِ بعضی از تحریمهایِ بنی اسرائیل و بیانگر بعضی از مواردِ اختلاف می‎باشد: «وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ». (زخرف/ 63).

امّا قرآن کریم: «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ» (نحل/ 89)، «وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ». (یوسف/ 111): بیانگر و شارحِ هر چیز، «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ». (اعراف/ 157): حلال کننده همه طیبات و حرام کننده همه پلیدیها، «... وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ...» (مائده/ 48): و حافظ و مسلطِ بر تمامِ کتبِ انبیاء می‎باشد. (نورالثقلین/ ج 2، ص 68)

[8] . شمس/ 2.

[9] . هود/ 17.

[10] . آل عمران/ 113.

[11] . بقره/ 21.

[12] . قرآن بر ما حقوقی دارد و متقابلاً ما نیز بر قرآن حقوقی داریم، حقوقِ قرآن کلیه مباحثِ این رساله می‎باشد امّا حقِ ما بر قرآن، هدایت و ارشاد و شفای امراض فکری و روحی ما در دنیا، و دفاع و شفاعت از ما در روز سهمگینِ قیامت می‎باشد؛ چرا که شفاعتِ قرآن، بی‎چون و چرا پذیرفته می‎شود و اگر از کسی شکایت کند آن کس بی‎چون و چرا محکوم می‎باشد؛ پس «شفاعت و شکایتِ قرآن»، پیشاپیش، از جانبِ خداوندِ عالم، مهر تأیید خورده است: (ب 3، ح 13).

[13] . دارالمنثور، ج 1، ص 111.

[14] . بقره/ 44.

[15] . اسراء/ 106.

[16] . این قسمت با استفاده از معنی مطرح شده در مفردات می‎باشد که نقدی خواهد بود بر نظرِ «مفردات» که با وجود معنیِ دقیق واژه در باب مجرد در قسمت مزید، سطحی معنی شده است.

[17] . فرقان/ 32.

[18] . «القُرآنُ ظاهِرُهُ أنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ». (نهج)

[19] . در بحث اقوال در معنیِ ترتیل، بعضی از نظرات مفسرین و کتبِ لغت، خواهد آمد.




تاریخ : یکشنبه 91/5/22 | 7:48 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

استقبال ایرانیان از امام علی (علیه السلام)
بارها شنیده ام که جمعی از ایرانیان برای استقبال از امام علی (علیه السلام) در منطقه ای از عراق فعلی حاضر شدند و آن حضرت از نحوه استقبال آنان انتقاد فرمودندکه من سواره و شما پیاده و دوان دوان بدرقه کردن شایسته من و شما نیست و چند مرتبه شاگردانم آدرس و منبع این داستان تاریخی را طلب کرده اند لیکن بنده منبع این واقعه را نداشتم .خواهشمند است کتاب و منبع این واقعه تاریخی را اعلام فرمایید .آفرین
با تشکر از همه خدمتگزاران به دین مبین اسلام
پاسخ :
وقال علیه السلام : وقد لقیه عند مسیره إلى الشام دهاقین الأنبار فترجلو له واشتدوا بین یدیه ) : ما هذا الذی صنعتموه ؟ فقالوا : خلق منا نعظم به أمراءنا . فقال : والله ما ینتفع بهذا أمراؤکم . وإنکم لتشقون به على أنفسکم فی دنیاکم وتشقون به فی آخرتکم ، وما أخسر المشقة وراءها العقاب ، وأربح الدعة معها الأمان من النار .
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (ع) - ج 4 - ص 10    (باب ما قاله لدهاقین الأنبار عندما ترجلوا له) چاپ دار الذخائر - قم - ایران
در حالی که عده ای از دهقانهای انبار ( شهری در عراق) حضرت را دیدند پس به دنبال حضرت پیاده به راه افتادند ودر جلوی حضرت به هم فشار می آوردند ، حضرت فرمودند : چه می کنید؟ پس جواب دادند عادتی است از ما که با آن امرای خودمان را تعظیم می کنیم .
پس حضرت فرمودند : قسم به خدا امرای شما از این کار شما هیچ سودی نمی برند .وشما با این کار خود به خود سخت می گیرید در دنیای خودتان و در آخرت هم خود را به سختی می اندازید
چقدر زیان آور است سختی که به دنبال آن عذاب باشد وچقدر سود آور است راحتی که بعد از آن امان از آتش باشد.
اما در مورد استقبال هایی که در مقابل بعضی سران در مملکت ما انجام می شود : این استقبال ها برای رضای خدا وتحت امر وی طبق آیه 120 سوره توبه است که در آن خداوند می فرماید :
ولا یَطَئُونَ مَوطِئاً یَغِیظُ الکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِن عَدُوٍّ نَیلاً إلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إنَّّ اللهَ لَا یُضِیعُ أجرَ المُحسِنِینَ
هیچ قدمی بر نمی دارتد که در آن غضب کفار باشد وهیچ حمله ای به ایشان نمی کنند(در هر جهت چه سیاسی چه دینی وچه نظامی) ، مگر اینکه به سبب آن برای ایشان عمل صالحی نوشته خواهد شد . خداوند اجر محسنین را ضایع نمی سازد .
امیر مومنان از اینکه شخص برای احترام وجلب رضای امیر چنین کاری کنند نهی فرمودند .اما هدف اصلی از این تجمع ها یک نوع رفراندوم غیر رسمی و رأی گیری غیر دولتی است که مردم با حضور خود علاقه خود را به نظام ثابت کرده و به دشمنان ضربه می زنند .
موفق باشید




  • فروشگاه زنان
  • سپهر نما
  • ضایعات