سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/11/15 | 12:26 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

بدحجابی زمینه ساز استعمار فرهنگی:

رهایی از استعمار و سلطه بیگانگان و دستیابی به استقلال یکی از مهمترین خواسته های یک ملت به شمار می آید، بزرگ آرمانی که برای دستیابی به آن حتی جان و مال شان را نیز فدا می کنند. استقلال، گونه های مختلفی دارد که در این میان استقلال فرهنگی یکی از مهمترین زیر شاخه های آن به شمار آید.

یکی از مهمترین وظایف افراد جامعه حفاظت و حراست از استقلال فرهنگی می باشد، همان میراث کهنی که نسل به نسل و سینه به سینه به آنان رسیده و آنان نیز موظفند که این میراث غنی را به نسل آینده انتقال دهند که بهترین راه دستیابی به این مهم، توجه به نمادهای فرهنگی است که در این میان پوششِ مناسب و برخاسته از ارزش های دینی و آداب و رسوم ملی، یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی جامعه اسلامی محسوب می شود.

تک تک مسلمانان و به خصوص جوانان، با استفاده از پوشش متناسب با ارزش های حاکم بر جامعه اسلامی، نه تنها استقلال فرهنگی کشور شان را بیمه می کنند بلکه با لباس خود، ملیت و نیز نوع گرایش دینی خود را به جهانیان اعلام می کنند و بدین سان زمینه اعتلا و پیشرفت فرهنگ غنی شان فراهم می سازند.

یکی از نویسندگان در این زمینه می نویسد: «وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند همان لباس اوست و گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هر کس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می نماید که من کیستم؟ از کجا آمده ام؟ و به چه دنیا و فرهنگی تعلق دارم.»[1]

متقابلا گرایش به بدحجابی و استفاده از لباس ها و پوشش مغایر با ارزش های دینی و ملی زمینه ی تزلزل و از هم پاشیدگی فرهنگی را فراهم می آورد و راه را برای نفوذ فرهنگ بیگانه و در نتیجه استعمار فرهنگی، هموار می سازد که در این میان «افراد بدحجاب» در حقیقت نقش «تخریپچی فرهنگی» را برعهده دارند که با هنجار شکنی اجتماعی، زمینه ی استقرار فرهنگ بیگانه را فراهم می سازند.


[1]. حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، انتشارات سروش، چاپ هفتم، 1376، ص 8.




تاریخ : یکشنبه 91/11/15 | 12:3 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

قرآن و اهل بیت پیامبر

انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

تفسیرکلى آیه تطهیر

عبیر به «انما» که معمولا براى حصر است، دلیل بر این است که این موهبت ویژه خاندان پیامبر علیهم السلام است
جمله «یرید» اشاره به اراده تکوینى پروردگار است، و گرنه اراده تشریعى، و به تعبیر دیگر لزوم پاک نگاهداشتن خویش، انحصارى به خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله) ندارد، و همه مردم بدون استثناء به حکم شرع موظفند ازهر گونه گناه و پلیدى پاک باشند
ممکن است گفته شود اراده تکوینى موجب یکنوع جبر است، ولى با توجه به بحثهائى که در مسأله معصوم بودن انبیاء و امامان داشته‏ایم پاسخ این سخن روشن مى ‏شود و در اینجا بطور خلاصه مى ‏توان گفت: معصومان داراى یکنوع شایستگى اکتسابى از طریق اعمال خویشند، و یکنوع لیاقت ذاتى و موهبتى از سوى پروردگار، تا بتوانند الگو و اسوه مردم بوده باشند
به تعبیر دیگر معصومان به خاطر تأییدات الهى و اعمال پاک خویش، چنان هستد که درعین داشتن قدرت و اختیار براى گناه کردن به سراغ گناه نمى ‏روند درست همانگونه که هیچ فرد عاقلى حاضر نیست، قطعه آتشى را بردارد و به دهان خویش بگذارد با اینکه نه اجبارى در این کار است و نه اکراهى، این حالتى است که از درون وجود خود انسان بر اثر آگاهیها و مبادى فطرى و طبیعى مى ‏جوشد، بى‏آنکه جبر و اجبارى در کار باشد.
واژه «رجس» به معنى شى‏ء ناپاک است خواه ناپاک از نظر طبع آدمى باشد یا به حکم عقل یا شرع و یا همه اینها
و اینکه در بعضى از کلمات، «رجس» به معنى «گناه» یا «شرک» یا «بخل و حسد» و یا «اعتقاد باطل» و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداقهائى از آن است، و گرنه مفهوم این کلمه، مفهومى عام و فراگیر است، و همه انواع پلیدیها را به حکم اینکه الف و لام در اینجا به اصطلاح «الف و لام جنس» است شامل مى ‏شود
«تطهیر» به معنى پاک ساختن و در حقیقت تأکیدى است بر مسأله «اذهاب رجس» و نفى پلیدیها، و ذکر آن به صورت «مفعول مطلق» در اینجا نیز تأکید دیگرى بر این معنى محسوب مى‏شود
و اما تعبیر «اهل البیت» به اتفاق همه علماى اسلام و مفسران اشاره به اهلبیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) است، و این چیزى است که از ظاهر خود آیه نیز فهمیده مى ‏شود، چرا که «بیت» گرچه به صورت مطلق در اینجا ذکر شد، اما به قرینه آیات قبل و بعد، منظور از آن بیت و خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله) است
و اما اینکه مقصود از «اهل بیت پیامبر» (صلى الله علیه و آله) در اینجا چه اشخاصى مى‏ باشد؟ درمیان مفسران گفتگو است، بعضى آن را مخصوص همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله) دانسته ‏اند، و آیات قبل و بعد را که درباره ازواج رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سخن مى ‏گوید، قرینه این معنى شمرده ‏اند
ولى با توچه به یک مطلب، این عقیده نفى مى ‏شود و آن اینکه ضمیرهائى که در آیات قبل و بعد آمده عموما به صورت «جمع مؤنث» است، در حالى که ضمائر این قسمت از آیه (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) همه به صورت «جمع مذکر» است، و این نشان مى ‏دهد معنى دیگرى در نظر بوده است
لذا بعضى دیگر از مفسران از این مرحله گام فراتر نهاده وآیه را شامل همه خاندان پیامبر اعم از مردان و همسران او دانسته ‏اند
از سوى دیگر روایات بسیار زیادى که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده معنى دوم یعنى شمول همه خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله) را نیز نفى مى‏کند و مى‏ گوید: مخاطب در آیه فوق منحصرا پنج نفرند: پیامبر (صلى الله علیه و آله) على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام)
با وجود این نصوص فراوان که قرینه روشنى بر تفسیر مفهوم آیه است تنها تفسیر قابل قبول براى این آیه همان معنى سوم یعنى اختصاص به «خمسه طیبه» است
تنها سوالى که در اینجا باقى مى ‏ماند این است که چگونه در لابلاى بحث از وظایف زنان پیامبر (صلى الله علیه و آله) مطلبى گفته شده است که شامل زنان پیامبر (صلى الله علیه و آله) نمى‏شود
پاسخ این سؤال را مفسر بزرگ مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» چنین مى ‏گوید: «این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتى بر خورد مى‏ کنیم که در کنار هم قرار دارند و اما از موضوعات مختلفى سخن مى ‏گویند، قرآن پر است از این گونه بحثها، همچنین در کلام فصحاى عرب واشعار آنان نیز نمونه‏هاى فراوانى براى این موضوع موجود است»
مفسر بزرگ نویسنده «المیزان» پاسخ دیگرى بر آن افزوده که خلاصه ‏اش چنین است: «ما هیچ دلیلى در دست نداریم که جمله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس ... همراه این آیات نازل شده است، بلکه از روایات به خوبى استفاده مى ‏شود که این قسمت جداگانه نازل گردیده اما به هنگام جمع آورى آیات قرآن در عصر پیامبر یا بعد از آن درکنار این آیات قرار داده شده است
پاسخ سومى که مى ‏توان از سوال داد این است که قرآن مى ‏خواهد به همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله) بگوید: شما در میان خانواده ‏اى قرار دارید که گروهى از آنان معصومند، کسى که در زیر سایه درخت عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته سزاوار است که بیش از دیگران مراقب خود باشد و فراموش نکند که انتساب او به خانواده ‏اى که پنج معصوم پاک در آن است مسئولیتهاى سنگینى براى او ایجاد مى‏کند، و خدا و خلق انتظارات فراوانى از او دارند

برهان روشن عصمت

بعضى از مفسران، «رجس» را در آیه فوق، تنها اشاره به شرک و یا «گناهان کبیره زشت» همچون «زنا» دانسته ‏اند، در حالى که هیچ دلیلى بر این محدودیت در دست نیست، بلکه اطلاق «الرجس» (با توجه به اینکه الف و لام آن «الف و لام جنس» است) هرگونه پلیدى و گناه را شامل مى‏شود، چرا که گناهان همه رجسند، و لذا این کلمه در قرآن به «شرک»، «مشروبات الکلى»«قمار»«نفاق» «گوشتهاى حرام و ناپاک» و مانند آن اطلاق شده است (حج ـ 30 ـ مائده ـ 90 ـ توبه ـ 125 ـ انعام ـ 145) و با توجه به اینکه اراده الهى تخلف ناپذیر است، و جمله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس دلیل بر اراده حتمى او مى ‏باشد، مخصوصا با توجه به کلمه «انما» که براى حصر و تأکید است روشن مى ‏شود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهلبیت از هرگونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراده الهى در این آیه دستورات و احکام او در مورد حلال و حرام نیست، چرا که این دستورات شامل همگان مى ‏شود و اختصاص به اهل‏بیت ندارد بنابراین با مفهوم کلمه انما سازگار نمى ‏باشد پس این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مى ‏دهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد (چنانکه قبلا شرح دادیم) در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در «زیارت جامعه» نیز آمده است «عصمکم الله من الذلل و آمنکم من الفتن، و طهرکم من الدنس، و اذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا»: «خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملا تطهیر نمود. با این توضیح در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد

اهل بیت چه کسانى هستند؟

گفتیم این آیه گرچه در لابلاى آیات مربوط به همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله) آمده اما تغییر سیاق آن (تبدیل ضمیرهاى «جمع مونث» به «جمع مذکر») دلیل بر این است که این آیه محتوائى جداى از آن آیات دارد

به همین دلیل حتى کسانى که آیه را مخصوص به پیامبر صلى الله علیه و آله و على و فاطمه وحسن و حسین علیهم السلام ندانسته‏اند معنى وسیعى براى آن قائل شده ‏اند که هم این بزرگواران را شامل مى ‏شود وهم همسران پیامبر صلى الله علیه و آله را ولى روایات فراوانى در دست داریم که نشان مى ‏دهد آیه مخصوص این بزرگواران است، و همسران در این معنى داخل نیستند هر چند از احترام متناسب برخوردارند. اینک بخشى از آن روایات را ذیلا از نظر مى ‏گذرانیم

روایاتى که از خود همسران پیامبر (صلى الله علیه و آله) نقل شده و مى ‏گوید: «هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه و آله) سخن از این آیه شریفه مى ‏گفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن هستیم فرمود: شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید
از آن جمله روایتى است که ثعلبى در تفسیر خود از ام سلمه نقل کرده که پیامبر (صلى الله علیه و آله) در خانه خود بود که فاطمه (سلام الله علیها) پارچه حریرى نزد آن حضرت آورد پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: همسر و دو فرزندانت حسن و حسین را صدا کن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پیامبر (صلى الله علیه و آله) عبائى بر آنها افکند و گفت: اللهم هؤلاء اهلبیتى و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا: خداوندا اینها خاندان منند، پلیدى را از آنها دور کن، و از هر آلودگى پاکشان گردان، و در اینجا آیه انما یرید الله نازل شد ، من گفتم آیا من هم با شما هستم اى رسول خدا فرمود: انک الى الخیر، تو بر خیر و نیکى هستى، اما در زمره این گروه نیستى

و نیز ثعلبى خود از عایشه چنین نقل مى ‏کند: هنگامى که از او در باره چنگ جمل و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهى بود و هنگامى که درباره على علیه السلام از او سؤال کردند چنین گفت

تسئلنى عن احب الناس کان الى رسول الله (ص) و زوج احب الناس، کان الى رسول الله لقد رأیت علیا و فاطمة و حسنا و حسینا علیهم السلام و جمع رسول الله (ص) بثوب علیهم ثم قال: اللهم هؤلاء اهلبیتى و حامتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، قالت: فقلت یا رسول الله ! انا من اهلک قال تنحى فانک الى خیر

آیا از من درباره کسى سؤال مى ‏کنى که محبوبترین مردم نزد پیامبر صلى الله علیه و آله بود، و از کسى مى ‏پرسى که همسر محبوبترین مردم نزد رسولخدا صلى الله علیه و آله بود، من با چشم خود، على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را دیدم که پیامبر صلى الله علیه و آله آنها را در زیر لباسى جمع کرده بود و فرمود: خداوندا اینها خاندان منند و حامیان من، رجس را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما، من عرض کردم اى رسولخدا آیا من هم از آنها هستم، فرمود؛ دورباش، تو بر خیر و نیکى هستى، اما جزء این جمع نمى‏باشى

این گونه روایات با صراحت مى‏گوید که همسران پیامبر صلى الله علیه و آله جزء عنوان اهلبیت در این آیه نیستند

روایات بسیار فراوانى در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده مى‏شود، پیامبر صلى الله علیه و آله، على و فاطمه وحسن و حسین (علیهم السلام) را فراخواند ـ و یا به خدمت او آمدند ـ پیامبر صلى الله علیه و آله عبائى بر آنها افکند و گفت : خداوندا اینها خاندان منند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس نازل گردید

دانشمند معروف حاکم حسکانى نیشابورى در شواهد التنزیل این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفى گردآورى کرده است

در اینجا این سؤال جلب توجه مى ‏کند که هدف از جمع کردن آنها در زیر کساء چه بوده؟

گویا پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏ خواسته است کاملا آنها را مشخص کند و بگوید آیه فوق تنها درباره این گروه است، مبادا کسى مخاطب را در این آیه تمام بیوتات پیامبر صلى الله علیه و آله و همه کسانى که جزء خاندان او هستند، بداند
حتى در بعضى از روایات آمده است که پیامبر صلى الله علیه و آله سه بار این جمله را تکرار کرد: خداوندا اهلبیت من اینها هستند پلیدى را از آنها دور کن

اللهم هؤلاء اهلبیتى و خاصتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا

در روایات فراوان دیگرى مى ‏خوانیم: بعد از نزول آیه فوق، پیامبر صلى الله علیه و آله مدت شش ماه، هنگامى که براى نماز صبح از کنار خانه فاطمه سلام الله علیها مى‏گذشت صدا مى ‏زد

الصلوة یا اهل البیت انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

هنگام نماز است اى اهل بیت، خداوند مى ‏خواهد پلیدى را از شما اهل‏بیت دور کند و شما را پاک سازد، این حدیث را حاکم حسکانى از انس بن مالک نقل کرده است

در روایت دیگرى که از ابو سعید خدرى از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده مى ‏خوانیم : پیامبر این برنامه را تا هشت یا نه ماه ادامه داد، حدیث فوق را ابن عباس نیز از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده است

ین نکته قابل توجه است که تکرار این مسأله در مدت شش یا هشت یا نه ماه به طور مداوم در کنار خانه فاطمه سلام الله علیها براى این است که مطلب را کاملا مشخص کند تا در آینده تردیدى براى هیچک باقى نماند که این آیه تنها در شأن این گروه نازل شده است بخصوص اینکه تنها خانه ‏اى که در ورودى آن در مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله باز مى ‏شد، بعد از آنکه دستور داد درهاى خانه ‏هاى دیگران به سوى مسجد بسته شود در خانه فاطمه بود و طبعا همیشه جمعى از مردم به هنگام نماز این سخن را در آنجا از پیامبر مى ‏شنیدند. دقت کنید

با اینحال جاى تعجب است که بعضى از مفسران اصرار دارند که آیه مفهوم عامى دارد و همسران پیامبر صلى الله علیه و آله نیز در آن وارد هستند، هر چند اکثریت علماى اسلام اعم از شیعه و اهل سنت آن را محدود به این پنج تن مى ‏دانند
قابل توجه اینکه عایشه همسر پیامبر صلى الله علیه و آله که طبق گواهى روایات اسلامى در بازگو کردن فضائل خود و ریزه کاریهاى ارتباطش با پیامبر چیزى فرو گذار نمى ‏کرد اگر این آیه شامل او مى ‏شد قطعا در لابلاى سخنانش به مناسبتهائى از آن سخن مى ‏گفت در حالى که هرگز چنین چیزى از او نقل نشده است

روایات متعددى از ابوسعید خدرى صحابى معروف نقل شده که با صراحت گواهى مى‏دهد این آیه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است، نزلت فى خمسة: فى رسول الله و على و فاطمه والحسن و الحسین علیهم السلام
این روایات به قدرى زیاد است که بعضى از محققین آن را متواتر مى ‏دانند
از مجموع آنچه گفتیم نتیجه مى ‏گیریم که منابع و راویان احادیثى که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن مى‏کند به قدرى زیاد است که جاى تردید در آن باقى نمى ‏گذراد تا آنجا که در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع ازمنابع معروف اهل سنت گرد آورى شده ومنابع شیعه در این زمینه از هزار هم مى‏گذرد، نویسنده کتاب شواهد التنزیل که از علماى معروف برادران اهل سنت است بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است

از همه اینها گذشته پاره‏اى از همسران پیامبر صلى الله علیه و آله در طول زندگى خود به کارهائى دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن سازگار نیست، مانند ماجراى جنگ جمل که قیامى بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزى فراوانى گردید و به گفته بعضى از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ مى‏شد. بدون شک این ماجرا به هیچوجه قابل توجیه نیست و حتى مى‏بینیم که خود عایشه نیز بعد از این حادثه اظهار ندامت مى‏کند که نمونه‏اى از آن در بحثهاى پیشین گذشت، عیبجوئى کردن عایشه از خدیجه کبرى که از بزرگترین و فداکارترین و با فضیلت ترین زنان اسلام است در تاریخ اسلام مشهور است، این سخن به قدرى بر پیامبر صلى الله علیه و آله ناگوار آمد که از شدت غضب مو بر تنش راست شد و فرمود به خدا سوگند هرگز همسرى بهتر از او نداشتم، او زمانى ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانى اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند

آیا اراده الهى در این آیه تکوینى است یا تشریعى؟

در لابلاى تفسیر آیه، اشاره‏اى به این موضوع داشتیم که «اراده» در جمله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس، اراده تکوینى است نه تشریعى براى توضیح بیشتر باید یاد آورد شویم که منظور از اراده تشریعى همان اوامر و نواهى الهى است،فى المثل خداوند از ما نماز و روزه و حج و جهاد خواسته، این اراده تشریعى است، معلوم است که اراده تشریعى به افعال ما تعلق مى‏گیرد نه افعال خداوند، در حالى که در آیه فوق، متعلق اراده افعال خدا است، مى‏گوید: خدا اراده کرده است که پلیدى را از شما ببرد، بنابراین چنین اراده‏اى باید تکوینى باشد، و مربوط به خواست خداوند در عالم تکوین افزون بر این، مسأله «اراده تشریعى» نسبت به پاکى و تقوا، انحصار به اهلبیت علیه السلام ندارد چرا که خدا به همه دستور داده است پاک باشند و با تقوا، واین مزیتى براى آنها نخواهد بود، زیرا همه مکلفان مشمول این فرمانند

به هر حال این موضوع یعنى اراده تشریعى نه تنها با ظاهر آیه سازگار نیست که با احادیث گذشته به هیچوجه تناسبى ندارد، زیرا همه این احادیث سخن از یک مزیت والا و ارزش مهم ویژه مى‏کند که مخصوص اهلبیت علیه السلام است این نیز مسلم است که رجس در اینجا به معنى پلیدى ظاهرى نمى‏باشد، بلکه اشاره به پلیدیهاى باطنى است و اطلاق این کلمه، هرگونه انحصار و محدودیت را در شرک و کفر و اعمال منافى عفت و مانند آن نفى مى‏کند، و همه گناهان و آلودگیهاى عقیدتى و اخلاقى و عملى را شامل مى‏شود

نکته دیگرى که باید به دقت متوجه آن بود این است که اراده تکوینى که به معنى خلقت و آفرینش است در اینجا به معنى مقتضى است نه علت تامه، تا موجب جبر و سلب اختیار گردد

توضیح اینکه: مقام عصمت به معنى یک حالت تقواى الهى است که با امداد پروردگار در پیامبران وامامان ایجاد مى‏شود اما با وجود این حالت، چنان نیست که آنها نتوانند گناه کنند، بلکه قدرت این کار را دارند و با اختیار خود از گناه چشم مى‏پوشند، درست همانند یک طبیب بسیار آگاه که هرگز یک ماده بسیار سمى را که خطرات جدى آن را مى‏داند هرگز نمى‏خورد با اینکه قدرت بر این کار دارد، اما آگاهیها و مبادى فکرى و روحى او سبب مى‏شود که با میل و اراده خود از این کار چشم بپوشد

این نکته نیز لازم به یاد آورى استکه این تقواى الهى موهبت ویژه‏اى است که به پیغمبران داده شد نه به دیگران، ولى باید توجه داشت که خداوند این امتیاز را به خاطر مسئولیت سنگین رهبرى به آنها داده بنابراین امتیازى است که بهره آن عاید همگان مى‏شود و این عین عدالت است، درست مانند امتیاز خاصى است که خداوند به پرده‏هاى ظریف و بسیار حساس چشم داده که تمام بدن از آن بهره مى‏گیرد

از این گذشته به همان نسبت که پیامبران امتیاز دارند و مشمول مواهب الهى هستند مسئولیتشان نیز سنگین است ویک ترک اولاى آنها معادل یک گناه بزرگ افراد عادى است، وا ین مشخص کننده عدالت است

نتیجه اینکه: این اراده یک اراده تکوینى است در سرحد یک مقتضى (نه علت تامه) و در عین حال نه موجب جبر است ونه سلب مزیت وافتخار

****** ****** ****** ****** ******

پى‏ نوشتها
راغب» در کتاب «مفردات» درماده «رجس» معنى فوق و چهار نوع مصداق آن را بیان کرده است
اینکه بعضى «بیت» را در اینجا اشاره به «بیت الله الحرام» و کعبه دانسته‏ اند و اهل آن را «متقون» شمرده‏ اند بسیار با سیاق آیات نامتناسب است، چرا که در این آیات سخن از پیامبر (ص) و بیت او در میان است نه بیت الله الحرام و هیچگونه قرینه‏ اى بر آنچه گفته‏ اند وجود ندارد

تفسیر نمونه جلد 17
آیة الله مکارم و گروه نویسندگان

 



  • فروشگاه زنان
  • سپهر نما
  • ضایعات