سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/5/8 | 5:43 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

 

دراین یادداشت تصمیم گرفتم چند تا حدیث بنویسم تا شاید بتونم بار دیگه شما رو با گذاشتن این احادیث زیبا به داخل وبلاگم شما رو خوشحال کنم [سیدمحمد امین]

امام علی علیهاالسلام:

((اَلطَّیَرَةُ لَیْسَتْ بِحَقَّ))

فال بد یک امر واقعی و حقیقی نیست

نهج البلاغه ی فیض صفحه ی 1264

 

رسول اکرم صلی الله علیه وآل وسلم:

(( لاشَفیعَ اَنْجَعُ مِنَ التَّوْبَةِ))

هیچ شفیعی برای نجات گناهکاران مانند توبه پیروزمند و موفق نیست

بحار الانوار3،صفحه ی 306

 

امام علی علیهاالسلام:

((اَشَّرُ کامِنٌ فی طَبیعَةِ کُلََّ اَحَدٍ فَآنْ غَلَبَةُ صاحِبُةُ بَطَنَ وَ اِنْ لَمْ یَغْلِبْةُ ظَهَرَ))

بدی وبد خواهی که ناشی ازهوای نفس و حس درنده خویی بشر است همواره در نهاد همه ی انسان ها به طور پنهانی وجود دارد. اگر آدمی با نیروی ایمان و صفات انسانی برآن غلبه کند تمایل بدی به ضمیر باطن رانده میشود و هم چنان پنهان می ماند. واگر نتوانست برکشش حیوانی خود پیروز گردد تمایل بدی بروز می کند و ازپس پرده ی اختفاء بیرون می آید.

فهرست غرر،صفحه ی 173

 

امام علی علیهاالسلام:

((اَلْحَیاءُ یَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبیحِ))

شرم و حیاء آدمی را ازکارهای ناپسند بازمی دارد.

غررالحکم،صفحه ی 51

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آل وسلم:

((اَلْعَدْلُ جُنَّةٌ واقِیَِةٌ وَ جَنَّةٌ باقِیةٌ))

عدل درکشاکش های اجتماعی همانند سپرنگهبانی است که افراد درپناه آن ازتعدّی دگران محفوظند، و مانند بهشت پایداری است که همواره مردم از نعمت های آن برخوردارند.

بحار، جلد17،صفحه ی 47




تاریخ : جمعه 91/5/6 | 3:3 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین

ملاقات در ندبه درفضای سرد این دنیای پست آتش مهر تو برجانم نشست شوق دیدارت امانم را ربود غیر یادت در دلم یادی نبود بر غریبیِ تو اشکم شد روان سوی نُدبه با عطش گشتم دوان جستجو کردم به دنبالت , شها با نوای نُدبه گشتم همنوا درکجائی صاحب فتح و هُدی اتصال بین مخلوق و خدا اَینَ منصورُ علی منِ عتَدی ؟ طالب خون شهیدان کربلا ؟ اَین ها خواندم , ترا کردم صدا بلکه با اشک دلم یابم ترا هل الیک یابن احمد , راه هست؟ تا فتلُقای تراآرم بدست ؟(2) دل بدنبالت به ره سو پرکشید عاقبت دستم بدامانت رسید بِاَبی انتَ و اُمی و دَمی خاک پای تو تمام عالمی پدر و مادر و جانم بفدایت هستی ما سپرِ رنج و بلات ای تو ابن ساده المقربین ای تو پور ِ نجباء اکرمین وارثِ هداهِ مهدیین دین افتخار خَیرَه المُذَبین ای سبیل ایزدی را رهنما درعلوم الکامله شمس ضحی در صراط مستقیم , روحِ صراط نباء عظیم را جان حیات آیت عظمای حق , سالار دین بینات حق بُوَد از تو مبین پور طه , ای دلیل محکمات زادة یاسین و ابن ذاریات مطوة قلب نبی مصطفی نور چشمان علیِ مرتضی ای توباقیمانده از نورخدا من دَنی در وصف خورشید ولا لَیتَ شعری تاکجا دوریت هست؟ برکجای این زمین , گامی ات هست ؟ منزل تو درکجا باشد بپا؟ اَبِرَضوی ؟ غیرها؟ ام ذی طوی؟ سخت است برمن نبینم من ترا؟ اَن ارَی الخلق و لکن لا تری سخت است برمن که یکدم نشنوم صوت نجوای ترا از فرط غم جان فدایت ای که پنهانی زما لیک با مائی و باشی بین ما جان فدایت آرزو دارد ترا خیل مشتاقان دلبند خدا مؤمنین نام تو نجوا می کنند یادِ تو در ناله پیدا می کنند تا چه وقت د رحسرت روی توام ؟ تا چه هنگامی اَحارُ فیک هم ؟ سخت است برمن که تنها بینمت خاک غم برسربریزم درغمت اشکهایم بهر تو گردد روان دیگران دنبال نفس خوددوان آنچه راهستی توناظر درزمان هیچ کس را نیست قدرت دربیان آه , آیا یاوری باشد مرا؟ تا کند درگریه ام یاری مرا؟ آه , آیا چشم بیداری بُوَد ؟ تا میان اشک , همراهم بُوَد؟ ای گوارا آب , سوزیم از عطش گشت طولانی دگر سوز عطش تا چه وقت هرصبح و عصر ع درد فراق دل بُوَد تاکی زدوری توداغ؟ درکجا باشد تراینا و نرایک ؟ چشم ما روشن زتو , روحی فداک ؟ می رسد آیا هم اینک صوت تو ؟ پرچم نصر خدا دردست تو؟ گِرد تاگِردت همه جان برکفان نام تو درعالمی ورد زبان تو امامت بربنی آدم کنی از عدالت پُر , همه عالم کنی دشمنان تو چشند طعم عِقاب منقطع گردد ره منع ثواب ریشه کن سازی اصول الظالمین مابگوئیم حمد رَبُّ العالمین بارالها , ای تو کشافُ الکُرَب بندگان رانیست یاری غیر رب یا غیاث المستغیثینا , مدد بندگانِ مبتلایت را مدد روی مولا رانشان ما بده برغم اهل جهان پایان بده ای خداوند علی العرش الستوی ای که سوی توست ختم و منتها




تاریخ : دوشنبه 91/5/2 | 6:27 عصر | نویسنده : سیدمحمد امین
درد هجران وفراقت یار آخر شد
درد هجران وفراقت یار آخر شد
عمر صد سال شبی چو تار آخر شد
گر چه مدحم همه در رسای یارم بود
این عمل مانده به جا ونگار آخر شد
جرعه می نوش زچشمه های انسانی
کی توان گفت که چشمه سار آخر شد
روی دلدار و وصال یار میمونست
این مبارک همه اشکبار آخر شد
شرح دیدار و وصال فاش گفتن نی
بین که منصور سرش به دار آخر شد
ای خدا در دو جهان چو رمز ورازم را
آشکارش نکنی که کار آخر شد
ای جلالی زچه ذکر یا علی گویی
یا علی گوی که انتظار آخر شد


  • فروشگاه زنان
  • سپهر نما
  • ضایعات